به گزارش گروه سیاسی باشگاه خبرنگاران جوان، گزیدهای از بیانات حضرت آیتالله خامنهای رهبر انقلاب اسلامی در دیدار اساتید و نخبگان دانشگاه صنعتی شریف که در تاریخ ۱۳ دیماه ۱۳۹۵ برگزار شده بود، بعد از ظهر امروز (یکشنبه) در همایشی در دانشگاه صنعتی شریف، منتشر شد.
متن بیانات معظمله به شرح ذیل است:
به نقل از العربیه، وزارت خارجه فرانسه اعلام کرد: موشکهای بالستیک ایران عامل نگرانی شدید فرانسه و متحدانش است. برنامه موشکی ایران با قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل سازگار نیست و عامل بیثباتی در منطقه است!
وزارت خارجه فرانسه تاکید کرد مصمم است تا گفتگوهای صریح و مبتنی بر درخواست را با ایران پیگیری کند.
مقامات فرانسوی روز یکشنبه اعلام کردند این کشور مصمم است تا توافق هستهای ایران را حفظ کند و از همه طرفین می خواهد به تعهدات خود در این خصوص پایبند بمانند.
در بیانیه وزارت خارجه فرانسه آمده است: فعالیتهای منطقهای ایران نیز پیامدهایی برای ثبات منطقه در پی داشته است. امیدواریم ایران کمک مثبتی به حل بحرانهای خاورمیانه کند.
گفتنی است «ژان ایو لودریان»، وزیر خارجه فرانسه در صدر هیاتی امروز (یکشنبه) به ایران سفر میکند.
"نچیله مدینا" به همراه همکار خود "اریک کاهنرت" مشغول اجرای بخش خبری بودند که ناگهان این اتفاق رخ داد. این ویدئو با کپشن " ویدئویی که باید پس از یک هفته طولانی ببینید" تبدیل به یکی از ویدئوهای پربازدید شده است.
دیدن فیلم:
معمولا موشک های هوا به هوا ، در دنیا برای دفاع از بالگردها مقابل تهدیدات هوایی نصب می شود اما استفاده از این موشک ها در نقش هوا به زمین به نوعی خاص و کم نظیر است که در بالگردهای سپاه شاهد آن هستیم.
استفاده از موشک های هوا یا زمین پرتاب در نقش های متفاوت، با توجه به ویژگی ها و مزیت های مختلف آنها، امری مرسوم در نیروهای مسلح جهان به حساب می آید؛ به خصوص در کشورهایی که توانسته باشند محدودیت ها و مصائب تسلط بر تکنولوژی و گلوگاههای این تغییرات را برای خود حل کنند. برای مثال موشکی مثل AIM-120 که در اصل یک موشک میان برد هوا به هوا است را می توان در نقش موشک سطح به هوا نیز استفاده کرد یا موشک دوش پرتاب معروف استینگر را می توان روی بالگرد نصب کرده و در نقش هوا به هوا استفاده کرد که این تغییرات، مزیت ها و مشکلات فنی خاص خود را دارد.
آن چه که من این جا می خواهم به شما عزیزان عرض کنم، نگاه کلان و جمع بندی شده به انقلاب است. چون ما در آستانة ورود در دهة چهارمیم، نزدیک به سی سال، گذشته، معمولاً در یک چنین دورانی، نگاه به یک حادثه- مثل حادثة عظیم انقلاب - یک نگاه همراه با قضاوت و داوری در مورد کارکردهاست. اگرچه در سی سالگی، انقلاب هنوز در عنفوان جوانی است؛ در این شک نیست؛ لیکن در عین حال در دورة سی ساله، وقتی انسان نگاه می کند، یک داوری ای نسبت به عملکرد و توفیق و کارآمدی برای انسان پیش می آید. ما در این داوری، باید اشتباه نکنیم و این جز با یک نگاه کلان، امکان پذیر نیست.
هر چند نظریه پردازی اساسی و مدوّن در مورد اصل ولایت فقیه و نیز تحقق عملی آن به شکل گسترده و فراگیر، در قالب جمهوری اسلامی ایران، به چند قرن اخیر - به ویژه زمان انقلاب اسلامی- باز می گردد، اما بررسی های اسلامی و تاریخی، به روشنی بیان گر این واقعیت است که اصل ولایت فقیه -چه از لحاظ نظری و چه از لحاظ عملی- دارای پیشینة تاریخی زیادی، حتی در دوران پیامبر اکرم صلی الله وعلیه وآله و ائمه اطهارعلیهم السلام می باشد و فقیهان بی شماری در حد مقتضیات زمان و مکان، اقدام به اعمال ولایت خویش کرده اند.
پیشینة نظری ولایت فقیه را می توان در منابع مختلف به صورت زیر بررسی کرد:
بدون شک، بالاترین و والاترین عنصری که در موجودیت هر جامعه دخالت اساسی دارد، فرهنگ آن جامعه است. اساسا فرهنگ هر جامعه، هویت آن جامعه را تشکیل می دهد و حیات و مرگ یک جامعه، به حیات و مرگ فرهنگ آن جامعه وابسته است. از نظر فرهنگی، فرهنگ کشور، قبل از انقلاب، بیشتر برگرفته و متأثر از فرهنگ منحط غرب بود و عرصة فرهنگی کشور، صحنة تاخت و تاز بیگانگان بود و رژیم گذشته نیز به اشکال مختلف، در گسترش و تسلط این فرهنگ مبتذل، تلاش می کرد. حاکمان وقت نیز نه تنها به ارزش ها، سنت ها و معتقدات جامعه - که عمیقاً ریشة مذهبی داشتند - بی اعتنا بودند، بلکه به طرق مختلف، سعی در از بین بردن ارزش های مسلط بر جامعه و جایگزین کردن فرهنگ بیگانه داشتند.
آزادی و بی بند و باری، رواج فساد و فحشا، عدم مراعات عفت عمومی، برگزاری جشن های سلطنتی و تغییر تاریخ هجری و جایگزینی تاریخ شاهنشاهی، به منظور بازگشت به ارزش ها و سنت های قبل از اسلام و تبلیغ و ترویج آنها و...، گوشه ای از این تلاش هاست؛ اما انقلاب اسلامی، با احیای فرهنگ، تفکر و هویت دینی، شخصیت مردم، به ویژه نسل جدید و حضور فعال آنان را در صحنه های مختلف اجتماعی، تثبیت و تضمین نمود.
پیروزی انقلاب اسلامی، نقطة عطفی برای احیای هویت دینی و نفی هر گونه خودباختگی بود. انقلاب اسلامی، این باور را در میان ملت های مسلمان ایجاد کرد که می توان با تکیه بر فرهنگ اصیل اسلامی و هویت دینی، به مجد و عظمت واقعی دست یافت. در واقع، انقلاب اسلامی با ساختار فرهنگ دینی خود فرهنگ استعماری غرب را زیر سؤال برد و به همین جهت، نظام استکباری غرب، به نابودی فرهنگ انقلاب و نظام مبتنی بر آن، همت گماشته است و امروز به اعتراف صریح نظریه پردازان غربی، درگیری اصلی بین فرهنگ انقلاب و نظام اسلامی با فرهنگ غربی است.
هانتینگتون، نظریه پرداز غربی می گوید: «تقابل اصلی آیندة جوامع بشری، برخورد فرهنگ اسلامی و فرهنگ غربی است» و ریچارد نیکسون، «جهان اسلام را در قرن بیست و یکم، یکی از مهم ترین میدان های زورآزمایی سیاست خارجی آمریکا» می داند. ادامه مطلب ...
بصیرت یا بینش، نوعی دید درونی است که با دید چشم ظاهری، متفاوت است و اصلاً با چشم یا اندام های ظاهری بدن، قابل دریافت نیست. بصیرت، قوّه و نیرویی قلبی است که به مدد نور الهی، پدید آمده، حقیقت و باطن امور را - چنان که هست - در می یابد. با دید بصیرت، انسان، درست را از نادرست و حق را از باطل، به آسانی تشخیص می دهد.
اهل بصیرت با امداد نیروی قدسی که به آنها عطا شده، می شنوند؛ می اندیشند؛ نگاه می کنند؛ می بینند و از عبرت ها، بهره می گیرند و آن گاه راه های روشنی را می پیمایند و بدین ترتیب، از افتادن در پرتگاه ها و لغزش گاه ها در امان می مانند.1 در واقع، بصیرت و بینش، نوری درونی است که شخص با آن نور، در میان مردم، زندگی می کند؛ چنان که قرآن کریم فرموده است: «وجَعَلنا لَهُ نُوراً یمشِی بِهِ فِی النّاسِ».2 انسان به سیر بصیرت، راه را از بی راهه و حقیقت را از امر غیرحقیقی، باز می شناسد و نیز درگرفتن اطلاعات و داده ها، درست گزینی می کند و نیز در ارائة نظر و رأی، درست گویی می کند و به فرمودة امام علی علیه السلام، آن که بصیرت و بینش نداشته باشد، رأی او، نادرست و بی ارزش است.3
بصیرت، نوعی به کارگیری عقل در مسیر هدایت انسان و استفاده از روشن گری آن است. قرآن کریم با ترغیب به بینا کردن دل ها با نور عقل، آنهایی را که از این نیرو استفاده نمی کنند، کوران واقعی معرفی می کند. خداوند می فرماید: آیا در زمین سیر نمی کنند؛ تا صاحب دل هایی گردند که بدان تعقل کنند و گوش هایی که بدان بشنوند؟ پس همانا چشم ها کور نمی شوند؛ بلکه دل هایی که در سینه ها جای دارند، کور می شوند.4
چه بی فایده است دیدة سر، هنگامی که دیدة دل، نابینا باشد. امام علی علیه السلام در این باره فرموده است: «هرگاه دیدة بصیرت، کور باشد، نگاه چشم، سودی ندهد».5
آن کس که دیدة بصیرت دارد، نگاه هایش به سوی خوبی ها کشانده شده، از بدی ها دور داشته می شود. دارندة بصیرت و بینش درونی، پیش از آن که در پی عیب های دیگران باشد، عیب های خود را می جوید و می بیند و از گناهان و خطاهای خود، دست می شوید. او می داند که دیدة کور داشتن، بهتر از دل کور داشتن است، بنابراین، دیده بر نارواها بسته، گوش را از شنیدنی های ناروا و پا را از رفتن به جایگاه های ناپسند و دست را از انجام کارهای ناشایسته و دل را از خطور گناه و اندیشه را از هر چه غیر خداست، پاک می کند.
کسانی که با دیدة بصیرت به عالم و عالمیان می نگرند، از هر عاملی که موجب نابینایی دیدة بصیرت و کوری آن می گردد، پرهیز می کنند. اینان از غفلت ها و عوامل ایجاد غفلت، دوری می ورزند؛ زیرا امام علیعلیه السلام فرموده است: «دوام یافتن غفلت، موجب کوری بصیرت می گردد».6
کسی که بصیرت الهی نصیبش شده است، محبت دنیا را از دلش خارج می سازد. امام علیعلیه السلام فرموده است: «به خاطر دنیادوستی، قلب ها از نور بصیرت، کور گشته اند».