عاشقان ولایت

مطالب در حوزه سیاست های روز دنیا در فضای مجازی

عاشقان ولایت

مطالب در حوزه سیاست های روز دنیا در فضای مجازی

نگاه کلان به انقلاب اسلامی

گزیدة سخنان رهبر معظم انقلاب در دیدار با دانشگاهیان شیراز، 14/2/1387

نگاه کلان، لازمة داوری صحیح

آن چه که من این جا می خواهم به شما عزیزان عرض کنم، نگاه کلان و جمع بندی شده به انقلاب است. چون ما در آستانة ورود در دهة چهارمیم، نزدیک به سی سال، گذشته، معمولاً در یک چنین دورانی، نگاه به یک حادثه- مثل حادثة عظیم انقلاب - یک نگاه همراه با قضاوت و داوری در مورد کارکردهاست. اگرچه در سی سالگی، انقلاب هنوز در عنفوان جوانی است؛ در این شک نیست؛ لیکن در عین حال در دورة سی ساله، وقتی انسان نگاه می کند، یک داوری ای نسبت به عملکرد و توفیق و کارآمدی برای انسان پیش می آید. ما در این داوری، باید اشتباه نکنیم و این جز با یک نگاه کلان، امکان پذیر نیست.

حلقه اول؛ اهداف انقلاب  

من چند تا حلقه برای این بحث در نظر گرفتم که اینها را عرض بکنم؛ حلقة اول، این است که هدف انقلاب چه بود؟ هدف انقلاب، عبارت بود از ساختن یک ایرانی با این خصوصیاتی که عرض می کنم؛ مستقل، آزاد، برخوردار از ثروت و امنیت، متدین و بهره مند از معنویت و اخلاق، پیشرو در مسابقة جامعة عظیم بشری در علم و بقیة دستاوردها- که از اول و ازل، بین آحاد بشر، یک مسابقه است در دستاوردهای بشری، در علم و در بقیة خواسته ها و دستاوردهای بشری - برخوردار از آزادی با همة معانی آزادی. آزادی، فقط آزادی اجتماعی نیست - اگرچه آزادی اجتماعی، یکی از مصادیق مهم آزادی است - هم آزادی اجتماعی مورد نظر است، هم آزادی به معنای رها بودن و آسوده بودن و آزاد بودن کشور از دست اندازی بیگانگان و استیلای آنها- که گاهی کشور به ظاهر مستقل هم هست، اما زیر نفوذ است- و هم آزادی معنوی که آن، رستگاری انسان و تعالی اخلاقی انسان و عروج معنوی انسان است که هدف اعلی ، این است. همة کارها، مقدمه برای تکامل انسان و عروج انسانی است. این باید در جامعة اسلامی خود را نشان بدهد.

ایران با این خصوصیات، مطلوب انقلاب بود. شما بپرسید که از کجای انقلاب، این خصوصیات درمی آمد؟ کجا تدوین شد؟ من عرض می کنم از کلمة اسلامی. اسلام، اصلاً همین هاست. آن کسی که غیر از این در مورد اسلام تصور می کند، اسلام را نشناخته. آن کسی که تصور می کند اسلام فقط به جنبه های معنوی، آن هم با برداشت و تلقی خاصی از جنبه های معنوی- عبادت و زهد و ذکر و امثال اینها- می پردازد، به دنیای مردم، به لذات مردم، به خواسته های بشری مردم نمی پردازد، او اسلام را درست نشناخته؛ اسلام، این جوری نیست. همة این چیزهایی که گفتیم، هم آن چیزی که مربوط به مسائل دنیایی جامعه است، مثل عدالت، مثل امنیت، مثل رفاه، برخورداری از ثروت، برخورداری از آزادی و استقلال، هم آن چه که مربوط به مسائل اخروی است، مثل رستگاری، تقوا، پرهیزگاری، رشد اخلاقی، تکامل معنوی انسان، در کلمة اسلامی، مندرج است.

انقلاب می خواست به همة کسانی که در هر نقطه ای از دنیای اسلام هستند، نشان بدهد که این الگو، تحقق یافتنی و شدنی است؛ این هم نمونه اش. این، آن چیزی بود که به عنوان هدف انقلاب، وجود داشت. این هدف، از اول بود. به شما عرض کنم که امروز هم همین هدف هست. در آینده هم همین هدف خواهد بود. این هدف، ثابت است.

حلقه دوم؛ موانع انقلاب

حلقة دوم بحث، این است که این هدف را انقلاب اسلامی داشت؛ ما در خلأ که زندگی نمی کنیم؛ ما در یک واقعیاتی داریم زندگی می کنیم. این واقعیات، برای رسیدن به این هدف ها، کمک بود یا مزاحمت؟ یقیناً اگر مزاحم هایی که حالا می شمارم، وجود نداشت، رسیدن به این هدف، زمان زیادی نمی خواست. شاید در طول پنج سال، ده سال یک گروه متشکل قوی، می توانستند این اهداف را برآورده کنند؛ منتها در سر راه انسان، موانع وجود دارد. اساساً وجود همین مانع است که به تلاش انسان، معنا و حقیقت معنوی می بخشد و اسمش می شود جهاد؛ والا اگر مانع نبود، جهاد، معنی نداشت. جهاد، یعنی جد و جهد همراه با زحمت و چالش با موانع. این موانع چه بودند؟ ما دو نوع موانع داشتیم؛ یکی موانع درونی، یکی موانع بیرونی.

الف) موانع درونی انقلاب

موانع درونی یعنی چه چیزهایی؟ یعنی آن چیزهایی که در درون خود ما انسان ها - چه تصمیم گیرانمان، چه آحاد مردممان، چه ناظرین بیرون از گود مبارزه و انقلاب - وجود دارد. اینها موانع درونی است. موانع درونی، ضعف هاست؛ ضعف های فکری است؛ ضعف های عقلانی است؛ راحت طلبی است؛ آسان گرایی است؛ آسان پنداری است. این گاهی اوقات خودش یکی از موانع تحقق آن چیز است. باید برآورد و تقویم نسبت به کار و مشکلات کار، مطابق با واقع یا لااقل نزدیک به واقع باشد. آسان پنداری هم مثل آسان گیری و سهل انگاری است؛ آن هم یکی از موانع راه است. گریز از چالش هم یکی از ضعف های درونی ماست. به گریز از چالش، به غلط می گویند عافیت طلبی؛ عافیت طلبی، چیز خوبی است. عافیت، یکی از بزرگ ترین نعمت های الهی است؛ عافیت به معنای پنجه نیفکندن نیست؛ به معنای درست عمل کردن، به جا قدم گذاشتن، به جا ضربه زدن و به جا عقب کشیدن است. عافیت از بلا، مثل این است که بگوییم عافیت از گناه. بنابراین، عافیت طلبی، چیز بدی نیست؛ لیکن به غلط به گریز از چالش می گویند. عافیت طلبی، یعنی در واقع، همان راحت طلبی؛ مواجهة با مشکلات را زشت و ناپسند دانستن؛ آماده نبودن برای مواجهة با مشکلات. اینها، ضعف های درونی ماست.

یکی دیگر از ضعف های درونی عبارت است از تربیت های اجتماعی موجود و عادت های تاریخی، که اینها در ما، ملت ایران، در آغاز انقلاب بود. شما جوان ها شاید از حالات روانی و تربیت های تاریخی ما در هنگامی که انقلاب پیروز شد،

تصویر درستی نداشته باشید. امروز ما می بینیم که عنوان «ما می توانیم»، در همه هست. واقعاً هم اگر بگویند آقا شما می توانید بزنید روی دست صنعت گران پیشروِ دقیق ترین و ظریف ترین صنایع دنیا، شما می گویید: بله، اگر همت کنیم، تلاش کنیم، می توانیم. واقعاً جوان دانشمندِ مسلمانِ در جمهوری اسلامی، خودش را قادر بر هر کاری می داند. در اول انقلاب، این جور نبود. تربیت های قبلی، درست عکس این بود. هر کاری که مطرح می شد، می گفتند: آقا ما که نمی توانیم! آقا فلان چیز را بسازید؛ می گفتند: ما که نمی توانیم! با فلان شعار غلط در دنیا مقابله کنیم؛ می گفتند: آقا ما که زورمان نمی رسد؛ ما که نمی توانیم! «ما می توانیمِ» امروز، آن روز «ما نمی توانیم» بود. این، آن تربیت اخلاقی و تاریخی بازماندة از دوران گذشته است.

اینها همه موانع درونی ای بود که بعد از آن که انقلاب پیروز شد، ما، ملت ایران، با این زمینه ها، می خواستیم کشور را به سمت آن اهداف ببریم. خوب، اینها هر کدامش یک مانع بود؛ البته اینها برطرف شدنی بود؛ نه این که برطرف شدنی نبود؛ خیلی اش هم با تبیین برطرف شد؛ لذا در مبارزات اسلامی، تبیین، خیلی نقش دارد. من این را به شما جوانانی که احساس مسئولیت می کنید، توی پرانتز عرض می کنم که تبیین، خیلی اهمیت دارد. در مبارزات اسلامی، در همه حال، تبیین- بیان واقعیت و رساندن واقعیت، تبلیغ، بلاغ - خیلی اهمیت دارد و این را نباید از دست داد؛ برخلاف تفکر مارکسیستی که آن روز رایج بود و اعتقاد به تبیین نداشتند؛ می گفتند: مبارزه، یک سنت است؛ تحقق خواهد یافت؛ چه شما بخواهید، چه نخواهید؛ چه بگویید، چه نگویید؛ یعنی دیالکتیکی که آنها تفسیر کرده بودند، لازمه اش این بود که این مبارزه، احتیاج به تبیین ندارد.

ب) موانع بیرونی انقلاب

آن وقت عوامل بیرونی است که دیگر الی ماشاءاللَّه وجود داشته است. همة کسانی که به نحوی از انقلاب یا از هدف های

انقلاب متضرر می شدند، اینها جلوی انقلاب ایستادند. از امنیت، یک عده ای متضرر می شوند. از عدالت، یک عده ای متضرر می شوند. از نفی حاکمیت طاغوت، یک عده ای متضرر می شوند. از نفی سلطة بیگانه، یک جماعتی متضرر می شوند. از نفی استبداد، یک عده ای متضرر می شوند. اینها را شما می دانید؛ توضیح لازم ندارد. کی ها از عدالت یا از استقلال یا از آزادی و امثال اینها متضرر می شوند؟ اینها همه در مقابل انقلاب، صف کشیده اند؛ تا الان هم این صف کشی ادامه دارد.

بعد از مسئلة قومیت ها، تنافس های درونی خود ماها بود با یکدیگر که آن هم یک ماجرای تلخ و بدی دارد؛ ماجرای ملال آوری دارد. بعد جنگ تحمیلی بود؛ هشت سال. شما ببینید این نیروی متراکمی که ملت ما در مقابلة با دشمن گذاشت و توانست دشمن را به زانو دربیاورد- نه فقط صدام را بلکه آن کسانی که پشت سر صدام بودند - اگر در خدمت به سمت هدف های عمرانی و آبادانی و سازندگی جمهوری اسلامی بنا بود قرار بگیرد، چقدر کار پیش می رفت؟ البته ما از تحمیل جنگ، سود بردیم. ما از این تهدید به مثابة بهترین فرصت ها، استفاده کردیم. ملت ایران، این تهدید را به معنای حقیقی کلمه، تبدیل کرد به یک فرصت بزرگ؛ یک آزمایشگاه عظیم؛ یک میدان عظیمِ تجربه ها شد و خیلی برکات عاید شد؛ اما واقعیت قضیه هم این بود که تحمیل جنگ بر یک کشور، مشکلات درست می کند.

عملکرد انقلاب اسلامی در برابر موانع

بنابراین، انحصارطلبان جهانی از یک طرف، اشرار داخلی از یک طرف، توطئه های ابرقدرت ها از یک طرف، دست اغواگر تبلیغاتی و سیاسی و اقتصادی آن ابرقدرتی که دستش از ایران با انقلاب اسلامی، کوتاه شده بود از یک طرف - یعنی آمریکا که تا امروز هم ادامه دارد- اینها همه در مقابل این حرکت عظیم ملت ایران، ایستادند. با وجود این موانع، حالا بیایید ارزیابی کنید؛ ببینید حرکت انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی به سمت آن هدف ها، چطور بوده؟ من اگر بخواهم ارزیابی کنم، عملکرد را بسیار خوب می دانم. جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی، عملکردش یک عملکرد با نمرة بسیار خوب است. در مقابل این همه مشکلات، مگر طاقت می آورند؟ در دورة ما، حوادث جابه جایی قدرت در آفریقا و در آسیا و در خیلی جاها انجام گرفته بود؛ هیچ کدام طاقت نیاوردند. در دوران قبل از ما هم انقلاب های بزرگ دنیا- مثل انقلاب کبیر فرانسه، مثل انقلاب اکتبر شوروی- در مقابل این حوادث گوناگون، هیچ کدام طاقت نیاوردند؛ یعنی از همان اول، منحرف شدند.

خوب، حالا بینید این موانع را. همة این موانع، جزو سنت های الهی است. وجود این موانع، تصادفی نیست. اینها سنت الهی است؛ یعنی تلاش و حرکت، با مانع مواجه است و الا جهاد، معنا نمی داشت؛ اما متقابلاً سنت الهی هم این است که اگر حرکت نبوی، حرکت الهی که مصداقش انقلاب اسلامی است، به کار خود ادامه بدهد و دنباله گیری کند، بر همة این موانع، فائق خواهد آمد؛ این هم سنت الهی است. در سورة مبارکة فتح آمده است: «و لو قاتلکم الّذین کفروا لولّوا الأدبار ثمّ لایجدون ولی و لا نصیراً. سنّت اللَّه الّتی قد خلت من قبل و لن تجد لسنّت اللَّه تبدیلاً»؛ اگر بایستید، اگر استقامت کنید، اگر هدف را گم نکنید، اگر تلاش را متوقف نکنید، بدون تردید، غلبه در این عرصه با شماست.

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.